من و شب قدر ...
به نام خدا
سلام
دیشب که قرآن روی سرم گذاشته بودم ، به این فکر میکردم که چقدر قدر این شب رو میدونم .
نکنه که الان قرآن روی سرم هست فردا ببرمش زیر پام .
چرا بک یا الله گفتن ها سخت شده بود ...
چرا دلم نمیخواست این شب تموم بشه ...
وقتی داشتم خدا رو به چهاده نور پاک و معصوم قسم میدادم ، داشتم به این فکر میکردم که چقدر هم من مطیع و پیرو این انوار مقدسه
هستم .
بک یا الله ... به یاد دیدار اول
بک یا الله ... به یاد طواف عشق
بک یا الله ... به یاد اولین نماز
بک یا الله ... به یاد نزدیک ترین سجده به کعبه
بک یا الله ... به یاد عهد و پیمانی که بستم
بک یا الله ... به یاد نگاههای پر معنایی که داشتم
بک یا الله ... به یاد بغل کردن ها
بک یا الله ... به یاد رکن و مقام
بک یا الله ... به یاد حجر و سعی هاجر
بک یا الله ... به یاد علی ع
وای علی و علی و علی
هر لحظه دم از شیعه و محبّ علی میزنم ، علی تو بگو که محبّم ؟شیعه ام ؟
بمحمد ... به یاد صدای گریه خلبان و بغض گلویش
بمحمد ... به یاد اشکهای منتظر
بمحمد ... به یاد آن لحظه که سلام حضرت را نشنیدم
بمحمد ... به یاد اولین نماز ، که نماز شب بود
بمحمد ... به یاد روضه و انتظار پشت درش
بمحمد ... به یاد سکوت مسجد النبی
بمحمد ... به یاد محراب و منبر ندیده
بمحمد ... به یاد ضریح ساکت و آرام
بمحمد ... به یاد مأذنه بلال
بمحمد ... به یاد بیرون کردن ها از سهم مان
بعلی ... به یاد کوچه بنی هاشم
بعلی ... به یاد دست بسته
بعلی ... به یاد چاه دل شکسته
بعلی ... به یاد یتیمان
بعلی ... به یاد استخوان در گلو
بعلی ... به یاد غدیر و امامت
بعلی ... به یاد غربتش بهنگام دفن رسول
بعلی ... به یاد مسجد و محراب کوفه ( ان شالله که امسال براتش رو گرفته باشم ... آمین )
بعلی ... به یاد نجف و 27 رجب ( روایت شده که هر کس شب مبعث زیر قبه حضرت علی ع باشه و بیمار باشه ، شفا پیدا میکنه )
بعلی ... به یاد مناجات مولا
بفاطمة ... به یاد سیلی یاس کبود
بفاطمة ... به یاد آن کوچه که حرفها برای گفتن دارد
بفاطمة ... به یاد درب سوخته
بفاطمة ... به یاد فدک و خطبه
بفاطمة ... به یاد بقیع و تنهاییش
بفاطمة ... به یاد غربت دخت نبی
بفاطمة ... به یاد طفل سقط شده
بفاطمة ... به یاد پهلوی شکسته
بفاطمة ... به یاد مادر جوان مرگ شده
بفاطمة ... به یاد قبر پنهان شده
بالحسن ... به یاد غریبی مولا در خانه
بالحسن ... به یاد بقیع خاموش
بالحسن ... به یاد پشت پنجره ها نشستن و حسن حسن کردن
بالحسن ... به یاد طفل و مادر در کوچه
بالحسن ... به یاد آتش بس
بالحسن ... به یاد آن قبرهای زیر آفتاب
بالحسن ... به یاد کمیل و جامعه در بین الحرمین
بالحسن ... به یاد من و خاطرات بقیع
بالحسن ... به یاد انتظار پشت دیوار بقیع
بالحسن ... به یاد سکوت و سخاوت حسن
بالحسین ... به یاد رگهای بریده
بالحسین ... به یاد در خون غلطیده
بالحسین ... به یاد طفل صغیر
بالحسین ... به یاد جوان از دست رفته
بالحسین ... به یاد کودکان تشنه
بالحسین ... به یاد زینب و رقیه
بالحسین ... به یاد سر بر نیزه
بالحسین ... به یاد خورشید تنور
بالحسین ... به یاد تازیانه بر لبهای ...
بالحسین ... به یاد کربلا و ... ( ان شالله براتش رو گرفته باشم ... امین )
.
.
.
.
.
.
.
.
بالحجة ... به یاد عرفات و بغضش
بالحجة ... به یاد درب کعبه و جای خالیش
بالحجة ... به یاد منا و آرزوهاش
بالحجة ... به یاد یابن الحسن گفتن ها هنگام طواف
بالحجة ... به یاد أنا المهدی شنیدن ها ( ان شالله این صحنه رو ببینیم ... آمین )
بالحجة ... به یاد خیمه سبز عرفات
بالحجة ... به یاد مسجد جمکران
بالحجة ... به یاد سهله و سرداب
بالحجة ... به یاد زمزمه های عاشقانه
بالحجة ... به یاد معشوق پر از ناز
.
.
.
.
.
.
تموم شد ... حالا چی میخوام بگم
شب قدر است و من قدری ندارم
چه سازم توشه قبری ندارم
مبادا لیلة القدرت سر آید
گنه بر ناله ام افزون تر آید
مبادا ماه تو پایان پذیرد
ولی این بنده ات سامان نگیرد
حالا هر چی مخوای بخواه بنده ی من ...
الهی العفو
الهی العفو
الهی العفو
باز کن در منم منم یارب
من آلوده دامن یا رب
دلم آلوده است و با این حال
حرف دل با تو میزنم یا رب
الهی و ربّی من لی غیرک
گرچه صد بار توبه بشکسته ام
باز هم توبه میکنم یا رب
کرمی کن بگیر دستم را
که دگر توبه نشکنم یا رب
الهی و ربّی من لی غیرک
_____________________________________________________________
التماس دعا
کلمات کلیدی :
» نظر